چهار سال فاجعه بار ریاست جمهوری
در دوره چهار ساله ریاست جمهوری دونالد ترامپ، آمریکا آماج خشونت و ناآرامی های خیابانی، افزایش بیکاری و اوضاع نامساعد اقتصادی بود، ضمن اینکه تغییرات فراوان در پست های کلیدی ایالات متحده و برخورد غیرمتعارف و خارج از عرف دیپلماسی با کشورهای دیگر نیز در همان دوران رقم خورد.
حال قرار است جوزف آر بایدن جونیور ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ (۱ بهمن ۱۳۹۹) به عنوان چهل و ششمین رئیس جمهوری آمریکا سوگند یاد کند.
شکست "دونالد ترامپ" چهل و پنجمین رئیس جمهوری آمریکا را می توان سختترین شکست یک رئیس جمهوری مستقر در تاریخ آمریکا دانست؛ شکستی که حتی خود ترامپ تصورش را نمی کرد تا آنجا که پس از ناکام ماندن تقلاهایش برای کسب پیروزی، روزهای پس از برگزاری انتخابات را به روایت خبرنگاران در حالی که از مشاورانش ناامید بوده به تماشای تلویزیون، تماس های تلفنی و رفت و آمد میان دفاتر کاخ سفید که فضای سنگینی داشته، گذرانده است.
دومین استیضاح ترامپ رسما کلید خورد
«تد لیو» نماینده ایالت کالیفرنیا در مجلس نمایندگان آمریکا روز دوشنبه اعلام کرد که طرح استیضاح دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا تقدیم مجلس نمایندگان شده است.
به موجب این طرح، دونالد ترامپ که هوادارانش چهارشنبه گذشته به کنگره آمریکا یورش برده و برای ساعاتی آن را تسخیر کردند، به دلیل «تحریک به شورش» استیضاح خواهد شد.
استنی هویر رهبر دموکراتهای مجلس نمایندگان آمریکا اعلام کرده است که جلسه رأیگیری برای استیضاح ترامپ احتمالاً روز چهارشنبه برگزار خواهد شد.
در صورت رأی آوردن استیضاح ترامپ در مجلس نمایندگان، طرح استیضاح وی به سنا ارسال خواهد شد؛ جایی که برای برکناری ترامپ از قدرت باید دستکم دوسوم سناتورها با طرح استیضاح وی موافقت کنند.
ساعتی قبل طرح موظف کردن مایک پنس معاون رئیسجمهور آمریکا به فعالسازی متمم بیستوپنجم قانون اساسی آمریکا بهمنظور خلع ترامپ از قدرت بدون نیاز به استیضاح از طرف کنگره نیز در مجلس نمایندگان آمریکا قرائت شد، اما بلافلاصله یکی از نمایندگان جمهوریخواه با آن مخالفت کرد و بررسی طرح به فردا موکول شد.
دوران بی کفایتی ترامپ
ترامپ به وضوح غرایز یک فاشیست را دارد؛ حرص به قدرت، قساوت نسبت به گروه ها یا احزابی که قدرت را در دست ندارند و رمانتیک کردن گذشته ای که هرگز وجود نداشته است.
در واقع، بی کفایتی زندگی ترامپ به حدی شدید است که وی شش بار ورشکست شده است. در منصب رئیس جمهوری نیز حتی نمی توانست ساده ترین امور را به نفع شخصی اش انجام دهد.
به عنوان نمونه، دولت آمریکا برنامه هایی دقیق و تخصص بالایی برای مقابله با شیوع چیزی چون ویروس کرونا داشت. همه آنچه ترامپ باید انجام می داد، انتصاب فردی شبیه به کالین پاول برای نظارت بر اوضاع بود. این مساله به طور قطع می توانست به انتخاب مجدد ترامپ منتهی شود. اما نتوانست این مساله را مدیریت کند. برای ترامپ حضور هر روزه در مقابل دوربین ها، اهمیت بیشتری داشت.
ترامپ حتی نتوانست برای عملی شدن بسته نجات اقتصادی آمریکا کاری کند. این بسته به شدت مورد نیاز بود، دموکرات ها خواستارش بودند و می شد به جمهوریخواهان تشر زد تا به نفع آن رای دهند، اما در سال انتخاباتی، موارد اندکی محبوب تر از دادن پول به مردم وجود داشت. با این همه، ترامپ دوره اندک زمامداری اش را به توئیت زدن گذراند.
در این میان، وحشتناک ترین بخش ریاست جمهوری ترامپ، شخص وی نبود، بلکه حمایت بنده وار دیگر سیاستمداران جمهوریخواه از اعمال و تصمیم هایش بود.
اکنون می دانیم که هیچ چیزی وجود ندارد که یک رئیس جمهوری جمهوریخواه بتواند انجام دهد که آنقدر بی تناسب باشد که بقیه اعضای حزب پشت سر آن قرار نگیرند.
برجسته ترین نمونه این مساله تا حد زیادی فراموش شده است. در همان ابتدای ریاست جمهوری ترامپ، وی به آسانی می توانست به طور تصادفی یا با برنامه جنگی هسته ای را با کره شمالی آغاز کنند. کارشناسان در آن زمان احتمال جنگ با کره شمالی را ۲۰ تا ۵۰ درصد می دانستند و شخص ترامپ بعد به «باب وودوارد» خبرنگار آمریکایی افشاگر رسوایی «واترگیت» گفت که جنگ محتمل تر از چیزی است که دیگران می دانند.
اما این مساله حزب جمهوریخواه را پریشان نکرد. «جیم ریچ» سناتور جمهوریخواه آیداهو گفت که ترامپ مایل به آغاز یکی از بدترین وقایع فاجعه بار در تاریخ تمدن ما بود، امری که می توانست تلفات بالایی را رقم زند که کره خاکی شبیه اش را ندیده است.
آیا این مساله باعث شد جمهوریخواهان بخواهند این گزینه را از دست ترامپ خارج و قدرت جنگ را طبق قانون اساسی به کنگره واگذار کنند؟ نه اینطور نبود.
با توجه به اینکه حزب جمهوریخواه خرسند بود که به ترامپ اجازه دهد به تمدن بشری پایان بخشد، می توان دریافت که چرا همه کارهای دیگری که ترامپ انجام می داد، خوب بود.
در این میان باید گفت که بی توجهی ترامپ به بحران کرونا، عامل اصلی شکست وی در انتخابات بود. این بی اعتنایی دامان خودش را گرفت و وی در میانه کارزار انتخاباتی به دلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری شد.
در واقع، ابتلا شخص ترامپ به کووید – ۱۹، سرسختی اش در مقابل زدن ماسک را مورد توجه خاص قرار داد تا بی اساس بودن این دیدگاه را به رخ کشد.
از آنجا که بایدن نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ را با اختلافی اندک از آن خود کرد، می توان گفت که امکان تغییر نتیجه وجود داشت اگر آمریکا متحمل این بیماری مرگبار با جان باختن بیش از ۲۳۰ نفر و فروپاشی اقتصادش نمی شد.
تصمیم های فاجعه بار ترامپ در سیاست خارجه
شاید یکی از مهمترین تغییرات در خط مشی آمریکا در دوران ترامپ تغییر در سیاست خارجی بود. ترامپ با شعار اول آمریکا عملا راه و مسیر جدیدی در عرصه روابط خارجی آمریکا اتخاذ کرد که پیگیری آن به هم ریختن مناسباتی بود که بعد از جنگ جهانی دوم ریل گذاری شده و در آن چهارچوب تلاش میشد. خروج از توافقات و تعهدات بین المللی بیاعتنایی به دغدغهها و نگرانیهای متحدان و نگاه صرفا تجاری و اقتصادی به مناسبات خروجی این نوع نگاه به روابط آمریکا بود با این حال نتیجه این رویکردی زیر سوال رفتن وجهه و جایگاه آمریکا بویژه نزد متحدان این کشور بود به طوری که عملا در سالهای اخیر شاهد تحرکاتی در بین کشورهای جهان هم برای رهایی از هژمونی دلار و سلطه نظامی و امنیتی آمریکا در مناطقی مانند اروپا و خاورمیانه بودیم.
در این چهارچوب هرچند آمریکای ترامپ به کارگردانی چهرههایی چون کوشنر تلاش کرد روابط کشورهای عربی را با اسرائیل عادی کند ولی واقعیت این است که کشورهای عربی بعد از مشاهده رفتارهای ترامپ و عدم حمایت از آنها در سالهای اخیر به این نتیجه رسیدند که بهتر است از میزان اتکا به آمریکا بکاهند و برای همین به سمت تقویت مناسبات خود با قدرتهای دیگر و کشورهایی چون اسرائیل رفتند. هرچند در نهایت این کرونا بود که موجبات شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را فراهم کرد با این حال رویکرد ترامپ در روابط خارجی مخالفان سرسختی در میان سیاستمدارانآمریکایی پیدا کرده بود به طوری که در روزهای منتهی به انتخابات بسیاری از هم حزبیهای ترامپ هم از وی اعلام برائت کردند.
ترامپ با تکیه صرف بر قدرت سیاسی و نظامی و اقتصادی عملا وجهه و جایگاه آمریکا و به تبع آن قدرت نرم این کشور را به میزان قابل ملاحظهای تخریب کرد. موضوعی که باعث شد ترامپ عملا حمایت ساختار سیاسی آمریکا را از دست بدهد. تا جایی که به منطقه خاورمیانه مربوط است عملا شاهد برون سپاری سیاست خاورمیانه ای آمریکا به لابیهای سعودی صهیونیستی بودیم. در واقع ترامپ عملا تبدیل به کارگزار این لابیها شد و هرآنچه این جریانات می خواستند را بدون هر گونه کم و کاست و بدون توجه به منافع مردمآمریکا و وجهه این کشور اجرا کرد در نهایت هم نتیجه این رویکرد را در انتخابات ریاست جمهوری دید. سیاست خارجی تبدیل به یکی از محورهای انتقادات رقیب دموکرات از وی شد.
واقعیت این است که ترامپ بخش عمدهای از سیاستهای خود در خاورمیانه را بر اساس خواستههای بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی پیش می برد. تا جایی که بسیاری از خواستههای تمامیت خواهانه نتانیاهو توسط دولت ترامپ در منطقه اجرایی شد. از خروج از توافق هسته ای با ایران تا انتقال سفارت اسرائیل به بیت المقدس و به رسمیت شناختن حاکمیت این رژیم بر جولان اشغالی و همچنین فشار به کشورهای عربی برای عادی سازی روابط با اسرائیل.
جو بایدن و سیاست قانون طلایی
ترامپ همچنین سابقه خطرناکی برای رئیس جمهورهای آینده ایجاد کرده تا با تکیه بر ادعاهای جعلی، با نتایج انتخابات مخالفت کنند و برای بدتر کردن مسائل، ترامپ روند انتقال را به تأخیر انداخته و کار را برای دولت بایدن در روز اول، دشوارتر کرده است.
رئیس جمهور در حالی که به انتخابات حمله میکند، مسئله حال حاضر را کورکورانه جلو میبرد: سیاستهای همهگیری کشور. در حالی که آمریکا با افزایش زمستانه مبتلایان روبهروست و ظرفیت واحدهای مراقبت ویژه تکمیل شده، دونالد ترامپ چشم خود را به روی میلیونها خانوادهای که به خاطر همهگیری در رنج هستند، بسته است. با وجود ۱۸ میلیون مبتلا، بیش از ۳۳۰ هزار مرگ و میلیونها نفری که با سختی اقتصادی روبهرو هستند، هدایت کمی از سمت واشنگتن در مورد آنچه ایالات باید به منظور جلوگیری از شیوع این ویروس وحشتناک انجام دهند، وجود داشته است.
اگرچه تاکنون ۱ میلیون آمریکایی واکسن کووید ۱۹ را دریافت کردهاند، این تعداد بسیار کمتر از هدف دولت مبنی بر واکسیناسیون ۲۰ میلیون آمریکایی تا آخر دسامبر است. ژنرال "گوستاو پرنا"، مدیر ارشد عملیات Warp Speed هفته گذشته بابت محاسبه اشتباه تعداد دوزهایی که به چندین ایالت فرستاده میشود، عذرخواهی کرد و مشکلات مربوط به پرسنل و برنامهریزی وجود داشته که روند واکسیناسیون را کند کرده است.
تصمیم لحظه آخری ترامپ مبنی بر لغو مذاکرات بسته امدادی هم کمک مالی بسیار ضروری برای میلیونها آمریکایی را به خطر انداخته است. به جای نشان دادن تلاش واقعی برای تحت فشار قرار دادن جمهوریخواهان سنا برای موافقت با قانونی که دموکراتهای مجلس نمایندگان در ماه مه تصویب کردند، که میتوانست ۱۲۰۰ دلار چک برای افراد و تا ۶ هزار دلار برای هر خانواده فراهم کند، ترامپ تنها پس از توافق کنگره در مورد پرداختهای فردی ۶۰۰ دلار تصمیم گرفت مداخله کند و گفت در عوض خواستار ۲۰۰۰ دلار چک است.
رئیس جمهور آمریکا همچنین از زمان باقیمانده تصدی خود برای توزیع عفوهای ریاست جمهوری استفاده کرده که مثال بدترین استفاده از قدرت قانون اساسی است. وی به جای آنکه عفو را به عنوان مکانیسمی برای تحقق رحمت و عدالت به کار گیرد، قدرت خود را برای دوستانش حفظ کرده است.
"راجر استون"، دانشآموخته راشا-گیت که به هفت جنایت از جمله انسداد، تهدید یک شاهد و دروغگویی تحت سوگند محکوم شده؛ "پاول مانافورت" که به هشت اتهام مالی محکوم شده؛ "الکس وان در ژوان" که به خاطر دروغگویی به بازجویان متهم شد؛ "جورج پاپادوپولوس"، که به خاطر دروغگویی به افبیآی متهم شد و "مایکل فلن" که به خاطر دروغگویی به افبیآی دو مرتبه مجرم شناخته شد، همگی عفو شدند، مانند جایزهای که به پاس وفاداری به آنها داده شده باشد.
انتخابات ۲۰۲۰ نشان داد که افکار عمومی آمریکا، وی را نپذیرفته است. اگرچه ترامپ چهار سال قبل توانست با شعار نخست آمریکا، نامزد دموکراتی را که به مراتب از بایدن قدرتر می نمود، شکست دهد، اما در همین مدت کوتاه، ترامپ بسیاری از داشته های راهبردی و جهانی ایالات متحده را نابود کرد و منزویترین آمریکای تاریخ را به رئیس جمهوری بعدی تحویل داد. به عبارت دیگر، افول ترامپ در آمریکا تقریبا همپای انزوای واشنگتن در عرصه های جهانی رقم خورد.