تصرف لانه جاسوسی نقطه آغازین افول آمریکا
انقلاب اول مردم ایران در سال ۵۷ با پیروزی بر طاغوت پهلوی رقم خورده و جمهوری اسلامی پیریزی شد. به فاصله کوتاهی و کمتر از ۹ ماه در تاریخ ۱۳ آبانماه ۵۸ سفارتخانه و به عبارت دقیقتر لانه جاسوسی امریکا، توسط تعدادی از دانشجویان تسخیر شد و ۶۶ نفر از جاسوسان امریکایی دستگیر شدند. این انقلاب در مقیاس انقلاب اول بسیار کوچک و توسط تعداد معدود و محدودی از قشر دانشجو انجام شد، اما به سه دلیل مشخص توسط امام راحل و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامیده شد: دلیل اول اینکه انقلاب دوم انقلاب استکبارستیزی و حرکت دانشجویان بر علیه امریکا بهعنوان تجسم استکبار جهانی بوده و نسبت استکبار جهانی به طاغوت داخلی نسبت عموم و خصوص من وجه است. دلیل دوم اینکه نظام سلطه ریشه و سرمنشأ شرارت و توطئه علیه کشور و ملت ایران و عامل ایجادی نظام طاغوت در ایران محسوب شده و حرکت دانشجویان علیه امریکا زدن به ریشه و علت همه بدبختیهای مردم ایران تلقی میشد و دلیل سوم اینکه حرکت دانشجویان فقط یک حرکت تعبدی نبوده و از عمق، بصیرت و شناخت آنان نسبت به استکبار سرچشمه گرفته بود.
تسخیر لانه جاسوسی امریکا، تمام برنامههای آن کشور برای تحقق اهداف استکباری خود و استحاله انقلاب اسلامی ایران را نقش بر آب و نظام اسلامی ایران را بزرگترین مانع پیشبرد اهداف خود، به ویژه در منطقه غرب آسیا تلقی کرد و مانند مار زخمخورده بر حجم توطئه و دسیسه علیه انقلاب مردم ایران افزود و بالاخره پس از ۱۰ سال شرارت، کودتا، ترور، تخریب و جنگ تحمیلی با تحمیل قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل، وارد فاز جنگ نیمه سخت و نرم شده و برنامه نفوذ در حاکمیت ایران را بر بستر نیاز فوری ایران به بازسازی خرابیهای جنگ تحمیلی استوار ساخته و با اجرای طرحهای «ناتو، شبیخون فرهنگی و آندلوسیزه کردن ایران»، «تفکیک دین از حاکمیت و سکولاریزه کردن نظام در اندیشه مردم» و «تبعید علمای دین به قم و واتیکانیزه کردن»، بر اساس الگوی تجربه شده در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی خود را آماده اجرای طرح تجزیه ایران (طرح بالکانیزه کردن) در سال ۷۸ کرد.
ابهامات تسخیر سفارت آمریکا
یکی از ابهاماتی که درباره تسخیر سفارت آمریکا مطرح میشود، خدشه در مبانی حقوقی اقدام انقلابی دانشجویان پیرو خطّ امام است. سؤالی که مطرح میشود این است که بر چه اساسی یک کشور این حق را برای خود قائل میشود که دست به تسخیر سفارت یک کشور دیگر بزند و دیپلماتهای آن را به گروگان بگیرد؟ آیا این حرکت با حقوق بینالملل در تضاد نیست؟
پاسخ به این سؤال از منظر یک حقوقدان آمریکایی، قابل تأمل است. «فرانسیس آنتونی بویل»، استاد دانشکده حقوق دانشگاه ایلینویز آمریکا میگوید: «دستگیری و زندانی کردن دیپلماتهای آمریکایی طبق ماده 51 منشور سازمان ملل متحد، حق قانونی ایران در دفاع از خود بوده است».
استاد دانشگاه آمریکایی، حمایت دولت کارتر از شاه را عامل اصلی تسخیر سفارت آمریکا میداند و میگوید: «بحران گروگانها در ایران، با توقیف دیپلماتهای آمریکایی در 4 نوامبر سال 1979 آغاز نشد، بلکه تصمیم کارتر مبنی بر پذیرش شاه برای معالجه، که امکانات آن در دیگر جاها نیز فراهم بود، باعث بروز این بحران گردید... وقتی رئیس جمهور آمریکا در وهله اول، مسبب اصلی بروز بحران باشد، نیروهای بازدارنده حقوقی، سیاسی یا نظامی، نمیتوانند از بروز بحران وخیم در روابط با کشورهای دیگر جلوگیری کنند».
ترس انقلابیون از اینکه مبادا آمریکا با پناه دادن به شاه، یک بار دیگر تجربه کودتا علیه ایران را تکرار کند، نکته دیگری است که آنتونی بویل به آن اشاره میکند. او میگوید دانشجویان ایرانی با دستگیری دیپلماتهای آمریکایی، اقدامی پیشگیرانه را انجام دادند تا مبادا آمریکا با کودتایی دیگر، ماحصل انقلاب مردم ایران را هدر دهد.
چرا گروگانگیری؟
سؤال دیگری که مطرح میشود، این است که چرا دانشجویان پس از ورود به سفارت آمریکا، اقدام به گروگانگیری کردند؟ آیا امکان انجام رفتار مسالمتآمیزتری وجود نداشت؟
محمّد موسوی خوئینیها که آن روزها ارتباط نزدیکی با برخی از دانشجویان تسخیرکننده لانه جاسوسی آمریکا داشته است، سال 89 در جواب این سؤال میگوید:
«میگویند گروگانگیری کار بدی بوده است ... سوال این است که آمریکاییها چرا چنین رفتاری با دانشجویان کردند که آنها وادار به گروگانگیری شوند؟ چرا درها را بر روی دانشجوها باز نکرده و از آنها استقبال و پذیرایی نکردند؟ تا بعد بتوانند با دولت تماس گرفته و مشکل را حل کنند. اصلا عامل اصلی اینکه دانشجوها به سمت گروگانگیری رفتند رفتار خود آمریکاییها بود».
خوئینیها ورود دانشجویان به لانه جاسوسی را اقدامی طبیعی میداند که مشابه آن در بسیاری دیگر از نقاط دنیا هم انجام شده بود. وی در همین زمینه میگوید: «گروگانگیری ناشی از عکسالعمل نامتناسب آمریکاییها بود و از آنجا به بعد تصمیم گیرنده مردم بودند و نه دانشجویان. حال من نمیدانم احساسات و وجدان عمومی یک ملت را چه کسی میتواند به خود اجازه بدهد که محکوم کند؟».
آیا با گروگانها با خشونت رفتار شد؟
نوع برخورد با کارمندان سفارت تسخیرشده، یکی از موضوعاتی است که آمریکاییها پس از آزادی کارکنان سفارت خود در ایران نسبت به آن شبههافکنی کردند.
عبدالحسین روحالامینی از دانشجویان تسخیرکننده سفارت آمریکا در این باره میگوید:
«کدام گروگان از آزادی عمل برخوردار است؟ آمریکاییها در داخل سفارت فروشگاهی داشتند که به اندازه چندین ماه و حتی ذخیره سالیانه خوراک و غذا در آن وجود داشت که تمام این مواد غذایی از آمریکا آمده بود. حتی آشپزی که در این 444 روز برای آمریکاییها غذا میپخت، همان آشپزی بود که قبل از تسخیر لانه، برایشان غذا تهیه میکرد.
شرایط زندگی آمریکاییها و تغذیه آنها در دوران 444 روز از دانشجویان بهتر بود. خانمها و سیاهپوستان هم به عنوان سیگنال حسن نیت دانشجویان در همان ابتدای تسخیر لانه آزاد شدند. برگزاری مراسم کریسمس برای آمریکاییها آزاد بود و حتی بالاترین مقامات شورای انقلاب به دیدن آنها آمدند».
مگر سفارت کشورها، محمل دیپلماسی نیست؟
مخالفان تسخیر سفارت آمریکا اینطور وانمود میکنند که سفارت آمریکا در ایران مثل همه سفارتهای دیگر به امور دیپلماتیک مشغول بوده و اساساً حرکت دانشجویان علیه آن، وجهی نداشته است.
با این حال، پس از تسخیر سفارت توسط دانشجویان، اسنادی کشف شد که نشان میداد که سفارت آمریکا در ایران نه مرکزی برای امور دیپلماتیک، بلکه پوششی برای اقدامات جاسوسی آمریکا علیه ایران بوده است. اگرچه کارکنان سفارت، تا پیش از ورود دانشجویان به سفارت، بسیاری از اسناد را با دستگاههای مخصوص، رشته میکنند، امّا ورود بهموقع دانشجویان به سفارت، باعث میشود که برخی از اسناد جاسوسی آمریکا علیه ایران کشف شود.
فرانسیس آنتونی بویل که خود یک استاد دانشگاه آمریکایی است، درباره نقش سفارت آمریکا در جاسوسی علیه ایران میگوید: «اینکه سفارت آمریکا در تهران درگیر فعالیتهای گسترده اطلاعاتی و امنیتی بود که مأموران اطلاعاتی آمریکا آنها را تحت عنوان دیپلمات انجام میدادند، غیر قابل انکار است. چرا که سفارت، اولین منبع برای هدایت مسایل اطلاعاتی و امنیتی آمریکا بود».
آیا تسخیر سفارت آمریکا صرفاً تصمیم چند دانشجو بود؟
روحالامینی دراین باره میگوید: «این حرکت یک حرکت طبیعی و جوشیده شده از درون افراد نخبه انقلابی دانشجو بود، حرکت چهار یا پنج نفر نبود بلکه بیش از 200 نفر با هم در این باره اجماع کردند و یک حرکت عظیمی انجام دادند. ممکن است ایده اولیه از سوی چند نفر بوده باشد اما حرکت انقلابی از سوی طیف عظیمی از دانشجویان و به طور طبیعی و غافلگیرانه بود».
توصیف موسوی خوئینیها از ایام تسخیر سفارت آمریکا، نشان میدهد که دانشجویان پیرو خطّ امام، در اقدام خود، تنها نبودهاند:
«... بلافاصله و برق آسا چنان این خبر در شهر تهران پیچیده بود که گویا هر کس شنیده بود، به آنجا آمده بود... اینجا دیگر اصلاً دانشجویان نقش آفرین نبودند. این مردم بودند که اجازه نمیدادند هیچ قدرتی یا مقامی تصمیمی بگیرد که در ارتباط با این واقعه چه باید کرد... مردم دیگهای غذا آورده بودند و نذر کرده و به مردم غذا میدادند. دولت هم در این قضایا هیچ نقشی نداشت. دولت اگر میتوانست افراد را از آنجا بیرون میکرد، چه رسد به اینکه به آنها شام و نهار بدهد. از مقطع بعد از ورود به لانه و تصرف آن، مردم ایران بودند که آن قدر حمایتشان وسیع و گسترده بود. مثلا از کرمانشاه جمعیتی پیاده حرکت کردند و تا جلوی سفارت آمریکا آمدند تا اعلام حمایت کنند».
چرا امام خمینی (ره) تسخیر سفارت آمریکا را تایید کردند؟
چرا امام خمینی (ره) تسخیر سفارت آمریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ را تایید و عنوان «لانه جاسوسی» بر آن گذاشتند و اهمیت آن را در سطح «انقلاب دوم» دانستند، اما هرگز چنین اهمیت و اعتباری برای تسخیر سفارت توسط سازمان چریکهای فدایی خلق در ۲۵ بهمن ۱۳۵۷ قائل نشدند؟ پاسخ این پرسش یک روز بعد از سقوط سفارت توسط خودِ امام (ره) داده شد.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ۱۴ آبان ۱۳۵۸ در جمع کارکنان بیمه مرکزی ایران در قم گفتند: «.. و آن مرکزی هم که جوانهای ما رفتند گرفتند - آن طور که اطلاع دادند - مرکز جاسوسی و مرکز توطئه بوده است. امریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه، پایگاهی هم اینجا برای توطئه درست کنند، و جوانهای ما بنشینند و تماشا کنند. باز ریشههای فاسد به فعالیت افتاده بودند که ما هم دخالتی بکنیم و جوانها را بگوییم که شما بیرون بیایید از آنجایی که رفتند. جوانها یک کاری کردند برای اینکه دیدند، آخر ناراحت کردند این جوانها را.»
امام امت تاکید کردند: «حالا که این لانه فساد کشف شده است، خیلی چیزها برای ملت ما باید کشف بشود. آنجا دستگاههای جاسوسی زیاد، مع الأسف در ظرف چند ساعتی که نتوانستند این جوانهای عزیز ما، درها را درست باز بکنند. برای اینکه درها جوری بوده است که قابل باز کردن نبوده است، رمزهایش را نمیدانستند اینها. در آن زیرزمینهای بزرگ، اسناد بزرگی که از جاسوسیشان بوده است. از جنایت هاشان بوده است، از خائنینی بوده است که با آنها همکاری داشتند به کلی از بین بردند، تمام را به مثل پودر گرفتند درآوردند کاغذها را. مع ذلک یک مقداریش را که دیگر فرصت برایشان نشده است که از بین ببرند، دست دوم و سومش مانده است که برای کشف اینها و فهم اینکه اینها چه هست، محتاج به کارشناسان است. این جوانها خودشان نمیدانند، لکن آن مقداری که میتوانند میخواهند ارائه بدهند و ارائه میدهند، لکن بسیاری از آنها کارشناس لازم دارد، رمز است. خیلی از جعبهها را، صندوقهایی که در آنجا هست رمز است، و باز کردنش محتاج به اینکه کارشناس باشد. اینها یک مرکز توطئه و مرکز جاسوسی در مملکت قرار دادند. سفارتخانهها حق ندارند که ـ حفاظتشان با خود دولت است ـ تفنگدار وارد کنند و اینها تفنگدارها در آنجا داشتند، اسلحهها در آنجا داشتند. سفارتخانهها حق ندارند که جاسوسی کنند، توطئه بکنند و اینها جاسوسی میکردند.
امام خمینی (ره) چهار روز بعد هم در مصاحبه با رادیو و تلویزیون آلمان غربی، حاکمان آمریکایی را عامل بحرانهای ایران و جهان معرفی کردند و هشدار دادند: «نظر من این است که تمام این بحرانها را آمریکا ایجاد میکند. مسلمین و ملت ما به حسب نظر اولیایشان، مابین ملتها هیچ فرق نمیگذارند، به این معنا که بخواهند با یکی عدالت و با یکی بیعدالتی بکنند، لکن آمریکاست که نمیگذارد این آرامش پیدا بشود. آمریکا، آن کسی که پنجاه سال به این مملکت خیانت کرد و به امر او جوانهای ما دستجمعی در خیابانها کشته شدند و علما و روشنفکران ما به حبس رفتند، کشته شدند، آواره شدند، تبعید شدند، یک همچو موجودی را که تمام ملت ما با او دشمن است آمریکا برد و در منزل خودش، در جایی که برای او مَأمن درست کرده و نگاه میدارد، و او و عائلهاش را احترام میکند؛ و با جوانهای ما که در آنجا اعتراض میکنند با خشونت رفتار میکنند، واکنش این اعمال است که ملت بریزند و این کار را انجام بدهند و مسئولیت آن از خود آمریکاست.»
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی دلیل «لانه جاسوسی» خواندن سفارت آمریکا را هم این چنین تبیین کردند: «سفارتی که در ایران است یک توطئههایی بود که حالا کشف شده است؛ و با وجود این توطئهها نمیشود گفت که ملت بنشینند و نگاه کنند و آنها هر کاری که میخواهند بکنند. از این جهت خود آمریکا منشأ این امور است، منشأ کارهایی که انجام گرفته است، میباشد و در مقابلِ آن کارهای ناحقّی است که آمریکا ظرف چندین سال با ما کرده است و ما دیگر نمیتوانیم کارهایی که آنها میخواهند انجام بدهند تحمل کنیم. از این جهت باید آمریکا بفهمد که دیگر وقت آن ظلمها گذشته است و باید حساب کار خودش را بکند و اگر ما دیدیم که بیشتر از این میخواهد جلو برود، ما هم کارهایی داریم که به ضرر آمریکا تمام خواهد شد.»
آزادی گروگان ها
با طولانی شدن مدت گروگانگیری و افزایش فشارها و موضع گیریهای بنیصدر رئیس جمهور و دیگر مقامات دولتی علیه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، آنان طی نامهای از امام (ره) درخواست کردند گروگانها را از آنان تحویل بگیرند. امام خمینی (ره) نیز ۱۱ روز بعد از مامور شدن مجلس شورای اسلامی، طی حکمی از سیدمحمد موسویخوئینیها خواستند تا حفاظت از گروگانهای آمریکایی به شورای انقلاب واگذار شود. ایشان در این حکم ضمن تشکر از نیروهای کمیته انقلاب و دانشجویان پیرو خط امام خاطرنشان کردند: «مقتضی است تا تکلیف قطعی که به عهدۀ مجلس شورای اسلامی است، حفاظت جاسوسان امریکایی را به عهده شورای انقلاب قرار داده و به خدمت خودتان در این امر خاتمه دهید.»
فرآیند تشخیص صرفه و صلاح ملت ایران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی حدود ۱۱ ماه طول کشید. در این مدت طرحها، پیشنهادات، انتقادات و مباحث فراوانی بین مجلس، دولت و کمیسیون ویژه مجلس برای رسیدگی به مساله گروگانها و جریانهای حاکم سیاسی رد و بدل شد تا در نهایت بر اساس آنچه که مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی در کتاب «انقلاب در بحران» منتشر کرد، «مجلس چهار شرط آزادسازی کلیه سرمایههای ایران، لغو تمام ادعاهای امریکا علیه ایران، تضمین عدم دخالت سیاسی و نظامی امریکا در ایران و باز پس دادن اموال شاه را تصویب کرد و کیفیت اجرا هم بر عهده دولت گذاشته شد و مقرر شد اگر آمریکا شرایط را پذیرفت، اقدامات اجرایی صورت گیرد و اگر نپذیرفت، پیشبینی شد قوه قضائیه خود را برای محاکمه جاسوسهای آمریکایی آماده کند.»
در ادامه خاطرات رییس فقید مجلس شورای اسلامی در دوره اول، آمده است: «مذاکره مستقیم با آمریکا ممنوع شده بود، اما حضور یک میانجی بین ایران و آمریکا برای شروع مذاکرات لازم بود. ضروری بود که این کار به دولت الجزایر که حافظ منافع ایران در آمریکا بود، سپرده شود. سرانجام پس از ماهها مذاکره و مشورتهای گسترده، با درایت و دقت نمایندگان ایران و الجزایر، مذاکرات به نقطه قابل قبولی رسید و با دو لایحهای که دولت در تاریخ ۲۲ دی ۱۳۵۹ در ارتباط با حل و فصل اختلافات مالی و حقوقی ایران و آمریکا و همچنین باز پس گرفتن اموال شاه و بستگانش، به مجلس فرستاد که به تصویب رسید، مذاکرات سرعت بیشتری گرفت و به امضای سه سند در تاریخ ۲۹ دی ۱۳۵۹ - که به بیانیه الجزایر معروف گردید - منجر شد.»
سرانجام پس از مذاکرات و گفتگوهای زیاد و بعد از امضای بیانیه الجزایر که به حل و فصل اختلافات بین دولتهای ایران و آمریکا پرداخت، طرف آمریکایی عملا شرایط مندرج در بیانیه را پذیرفت و بدینترتیب بیش از ۵۰ گروگان بازداشتی آمریکا در ایران پس از ۴۴۴ روز در مورخ ۳۰ دی ۱۳۵۹ آزاد شدند.
کتاب قطور اقدامات آمریکا علیه ایران
«جواد منصوری» سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران بیان اینکه اقداماتی که آمریکا بعد از تصرف سفارت علیه ایران صورت داد بسیار زیاد است، خاطرنشان کرد: از بلوکه کردن اموال ایران و تحریم و قطع رابطه گرفته تا عملیات طبس، کودتای نقاب (نوژه) و به راه انداختن جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و خیلی اقدامات زیادی که کتاب قطوری لازم است در خصوص اقدامات آمریکا تدوین شود.
وی افزود: ولی در مقابل، ملت ایران با اتکا به وحدت و ایمان و آگاهی خودش و با رهبری حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری توانستهاند تمامی این فتنهها، توطئهها و اقدامات را که هر کدام میتوانست یک دولت را ساقط کند، خنثی کنند.
منصوری اضافه کرد: خود مقامات آمریکایی بارها اعتراف کردند که ما هر چه برنامه ریزی میکنیم، ایران برنامههای ما را با شکست مواجه میکند و این نکتهای است که خیلی پیچیده نیست. اگر فهرست توطئههایی که علیه ما طراحی شده استخراج شود، خیلی از طرفداران آمریکا تعجب میکنند که چطور جمهوری اسلامی موفق شده آنها را با شکست مواجه کند.
تصرف لانه جاسوسی نقطه آغازین افول آمریکا
این تحلیلگر مسائل بینالملل عنوان کرد: حداقل نتیجهای که تصرف سفارت آمریکا در تهران داشت، نقطه آغاز افول آمریکا بود و این مسئلهای است که شاید اگر در آن روز گفته میشد کسی تصورش را نمیکرد. ولی امروز این مطلب کاملا روشن است که به دلیل افشای ماهیت آمریکا و شکست طرحهایش و از طرف دیگر اینکه مدیریت داخلی آمریکا نتوانست شرایط را بسنجد و درک کند و خودش را با شرایط بعد از انقلاب اسلامی تطبیق دهد، وضعیتی به وجود آمده که امروز عملا در داخل آمریکا چالش بزرگی برای نظام آمریکا به وجود آورده که بعید است بتواند این چالش را به راحتی پشت سر بگذارد.
حقیقت نباید جعل شود
امروز برخی تلاش میکنند بگویند ضدیت آمریکا با ما بعد از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آغاز شد و میگویند این ما بودیم که به سفارت آمریکا- که برابر با خاک آن کشور است- تعدی کردیم، پس ما ظالم هستیم و ظلم کردیم و آنچه آمریکاییها انجام میدهند نیز پاسخ به ظلم ماست. با این قبیل القائات نادرست، جوانان طبیعتا احساس میکنند آمریکاییها اگر امروز ما را شدیدا تحریم میکنند به خاطر این است که یک جا مظلوم واقع شدند و حالا دارند به مظلوم واقع شدنشان پاسخ داده و واکنش نشان میدهند. چنین افرادی طبعا در برابر تحریمها مقاومت نمیکنند چون آمریکا را در این مسأله محق میپندارند، در حالی که واقعیت به گونه دیگری است.
سفارت آمریکا سال ۳۲ کانون هماهنگی کودتا در کشور بود و حتی به روایت بسیار محتمل، فضلالله زاهدی در سفارت آمریکا پنهان شد و آنها میدانستند او مهره داخلی کودتاست و ممکن بود دستگیر شود
بعد از انقلاب اسلامی هم جوانان احساس کردند سفارت آمریکا بار دیگر کانون این هماهنگی شده، چرا که فتنههای مختلف در اقصی نقاط کشور از تجزیهطلبی گرفته تا اختلافات شدید وجود داشت؛ جوانان شاهد این بودند و میدیدند سفارت آمریکا این هماهنگیها را به عمل میآورد و برای همین در واکنش به یک ظلم، سفارت آمریکا را تسخیر کردند تا نتواند دوباره کودتایی را علیه ملت ایران به انجام برساند و یک بار دیگر برای ربع قرن ملت ما را به اسارت درآورد.
این تفاوت دارد که به جوان ایرانی گفته شود آمریکا قبل از تسخیر سفارتش در تهران هیچ موضع ضدایرانی نداشته و موضع ضدایرانی آن کشور از این مقطع شروع شد که جوانان ما بیدلیل سفارت این کشور را تسخیر کردند و دشمنی آمریکا را علیه ملت ایران برانگیختند، تا اینکه شما بدانید سفارت آمریکا قبلا کانون کودتا بوده، کودتای موفقی هم صورت گرفته که ملت ایران ۲۵ سال در پی آن کودتا چپاول شده و یک بار دیگر هم قرار بود این کودتا با هماهنگی و مرکزیت سفارت آمریکا صورت بگیرد و جوانان نگذاشتند. در این صورت، جوان ایرانی نگاه متفاوتی به موضوع خواهد داشت.
عدهای که سعی میکنند واقعیتها را تحریف کنند، هرگز به جوانان نمیگویند در جنگ اول جهانی، همین غربیها کل ایران را- و نه فقط سفارت ما را!- اشغال کردند. انگلیس تمام کشور را در جنگهای اول و دوم جهانی اشغال کرد، بدون اینکه از ما کسب رضایت کند.
امروز نباید گذاشت واقعیتها جعل شود و اگر جعل صورت بگیرد، منجر به جهل میشود و رفتار متناسب با این جهل را شاهد خواهیم بود. اگر میخواهیم رفتار ملت با واقعیتها تطبیق داده شود، باید روی تبیین و روشن شدن تاریخ سرمایهگذاری کرده و نگذاریم عدهای با هدایت بیگانه در ایران تاریخ مسلم را جعل کنند؛ کاری که همین الان هم آن را انجام میدهند. امروز این یک وظیفه مهم است که باید تلاش کرد جلوی تحریف تاریخ گرفته شود.
منبع:
تسنیم
مشرق
فارس
ایسنا